در اینجا مجموعهی “نکته پردازی های نخواندنی” که معمولا هر روز مینویسم را قرار میدهم.
- کلمات، جملات، بازی بیپایان عقل، دستگاه تولید مترسک، کسی که به دنبال چاه یقین میگردد تا در آن بخوابد.
- شادی، غم، معانی راستین انسان زنده، آنچه بزرگترین راهنماست، نه بلکه تنها راهنماست. علتی برای بودن، معجونی برای شدن.
- سخنم را به جهانت راه مده، که خُرد شود. اوست که به تو نیاز دارد نه تو به او.
- پتوی پیچیده شده دورِ تن، روی دوشانه، کودکی در زیر به دنبال مصلحت که گاه گاه کورش میکند. و دری که چفت شده تا چشمها، مزاحم بیناییاش نشوند.
- ظرف پلاستیکی دردار، یک مشت کشمش برداشته و با انگشت شصت یکی یکی به دهان میگذارد. گلوکز، چرخش مجدد مغزش در جهت یافتن شادی و غم تازه را تضمین میکند.
- نفوذ آب به دستمال کاغذی، خشک شدن موهای پشتِ دستِ مرد، دختری مچاله و خیس اما شاد که سرما نمیخورد.
- قورت قورت خوردن چای داغ، با نقل که به حساب خودش میخواست جایگزین سیگار شود. کودکی که یک مشت نقل برداشت در دل گفت: گور بابای خرابی دندان.
- آن زمان که بر کارهایش دلیل خواستند، از نداشتن یک دهان پرکنش، عصبی شد و از کوره در رفت. بعدها یاد گرفت که دلیل نداشتن، خود بهترین دلیل است.
- مادری که حقیقت را یافته چطور به دخترش اجازه پرواز بدهد.
مشاهده تمامی قسمت ها